دوران زندگی قاسم سلیمانی
اوایل زندگی
قاسم سلیمانی در سال 1335 در روستای قنات ملک که روستایی کوهستانی با ساختاری طایفهای بود، واقع در شهرستان رابر، از توابع کرمان زاده شد.[29][30] او در نوجوانی به کار بنایی مشغول بود و در سالهای ابتدای جوانی، از پیمانکاران سازمان آب کرمان بشمار میآمد، که پس از انقلاب 1357 و تشکیل سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، به این نهاد پیوست.[31]
جنگ ایران و عراق
سلیمانی پس از وقوع انقلاب، در حین ادامه فعالیت در سازمان آب کرمان، به عضویتِ مجموعهای بنام سپاه افتخاری درآمد.[32] وی در ابتدای جنگ ایران و عراق گردانی متشکل از نیروهای رزمی کرمان را تشکیل داد که کمی بعد به تیپ زرهی و نهایتاً به لشکر 41 ثارالله تبدیل شد. او از ابتدای تشکیل این لشکر در سال 1361 تا رفتن به نیروی قدس در سال 1376 فرمانده این لشکر بود و در بسیاری از عملیاتهای سپاه در جنگ نقش کلیدی داشت.[33]
سلیمانی از فرماندهان عملیاتهای والفجر هشت، کربلای چهار و کربلای پنج بود.[34]
دوران پس از جنگ
با پایان یافتن جنگ ایران و عراق در 1367 ه. ش، لشکر 41 ثارالله به فرماندهی سلیمانی به کرمان بازگشت و درگیر جنگ با اشرار و قاچاقچیان مواد مخدر شد، که از مرزهای شرقی کشور هدایت میشدند. قاسم سلیمانی تا هنگام انتصاب به فرماندهی سپاه قدس، این سمت را عهدهدار بود.[32]
وی یکی از امضا کنندگان نامه فرماندهان سپاه در جریان وقایع 18 تیر 1378 به سید محمد خاتمی؛ رئیسجمهوری وقت بود.[35]
فرماندهی نیروی قدس

اعطای نشان ذوالفقار توسط رهبر جمهوری اسلامی ایران؛ سید علی خامنهای به قاسم سلیمانی در 19 اسفند 1397.[36] سلیمانی اولین فرماندهی بود که پس از وقوع انقلاب در ایران، این نشان را دریافت کرد.[37]
قاسم سلیمانی در سال 1376، همزمان با اوجگیری طالبان در افغانستان، به فرماندهی نیروی قدس سپاه پاسداران انقلاب اسلامی منصوب شد.[32] او با تجربهای که از جنگ داخلی کردستان داشت، گزینه ای مناسب بود، چون بنا بود در افغانستانِ عصر طالبان که درگیر جنگهای داخلی بود، وارد عمل شود. از همه مهمتر اینکه سلیمانی در هشت سال جنگ با عراق و نیز مبارزه با باندهای مواد مخدر در مناطق مرزی ایران و افغانستان تا پیش از انتصابش به فرماندهی سپاه قدس، تجربه? زیادی اندوخته بود.[32] مئیر داگان رئیس سابق موساد میگوید:
او با هر گوشه از نظام رابطه دارد. او کسی است که من به آن میگویم باهوش از نظر سیاسی.[38]
علی شیرازی نماینده ولی فقیه در سپاه قدس درباره? زندگی اقتصادی سلیمانی گفت که او در دوران فعالیتش هیچ حق مأموریتی نگرفت و «گاهی به من میگفت که من در خرج زندگی زن و بچه خود میمانم.[39][40]»
جنگ داخلی عراق
موفق الربیعی سیاستمدار و وزیر سابق امنیت ملی عراق در مصاحبهای با روزنامه الشرق الاوسط، سلیمانی را «بدون شک قدرتمندترین مرد در عراق» خواندهبود.[41] به گفته? او سپاه قدس به فرماندهی سلیمانی در تمامی زمینههای سیاسی، اقتصادی و امنیتی و به ویژه در منطقه سبز بغداد (که سفارتخانههای غربی و عربی و ادارات و خانههای مقامات دولتی و اعضای پارلمان عراق در آن قرار دارد) نفوذ دارد.[42][43] نیروی قدس به فرماندهی سلیمانی نقش تأثیرگذاری در روند جنگ عراق داشتهاست.
در 11 ژانویه? 2007، استنلی مککریستال ژنرال آمریکایی مطلع شد محمدعلی جعفری فرمانده سپاه و قاسم سلیمانی از طریق چند خودرو در حال حرکت به مرز ایران و عراق هستند. در عراق آمریکاییها در حال تعقیب آنها بودند. کاروان خودروها وارد ساختمان ناشناختهای در شهر اربیل کردستان عراق شدند که روی آن فقط نوشته بود «کنسولگری»، که نشان میداد افراد داخل ساختمان تحت پوشش دیپلماتیک عملیات انجام میدهند. نظامیان آمریکایی وارد ساختمان شدند و 5 ایرانی که همگی پاسپورت دیپلماتیک داشتند را دستگیر کردند، اما اثری از محمدعلی جعفری و قاسم سلیمانی نبود. به گفته? مککریستال، هر پنج نفر از اعضای سپاه قدس بودند. 9 روز بعد از این واقعه، 9 تا 12 شبه نظامی به رهبری گروه شبه نظامی شیعه? عصائب اهل الحق طی حملهای به مقر فرماندهی نظامیان آمریکا در کربلا که در بین مراکز فرماندهی پلیس عراق واقع است، سوار بر تعدادی خودروی نظامی با گذشتن از چندین لایه? امنیتی، به ساختمان اصلی فرماندهی که در آن 30 آمریکایی مستقر بود نفوذ کردند و 4 نظامی آمریکایی را اسیر گرفتند و از منطقه خارج شدند و به نزدیکی رود فرات رفتند، در نهایت با تعقیب هلیکوپترهای آمریکایی شبه نظامیان فرار کردند و در مجموع پنج نظامی آمریکایی کشته شدند. این عملیات «برجستهترین و پیچیدهترین عملیات در طول چهار سال جنگ» در عراق توصیف شده و افسران آمریکایی و مقامات عراق ادعا کردهاند ایران در آن نقش داشته و پاسخی به اسارت 5 ایرانی در اربیل بودهاست. این نخستین بار بود که آمریکاییها مستقیماً به قاسم سلیمانی و نقش او در عراق اشاره کردند.[38]
در سال 2009، گزارشی افشا شد که ریموند تی. اودیرنو و کریستوفر آر. هیل (بالاترین مقامات آمریکا در بغداد در آن هنگام) در دفتر جلال طالبانی (که از دههها پیش با سلیمانی ارتباط داشتهاست) با قاسم سلیمانی ملاقات کردهاند. هیل و اودیرنو بعداً این خبر را رد کردند.[44]
در 22 دسامبر 2010، جیمز جفری (سفیر آمریکا در عراق) و لوید آستین (فرمانده ارشد نظامیان آمریکا در عراق)، در بیانیهای تشکیل دولت جدید عراق به رهبری نوری المالکی را تبریک گفتند. به گفته? سران عراقی، هنگام انتشار این بیانیه، آمریکاییها خودشان میدانستند که در واقع سلیمانی آنها را از عراق بیرون کردهاست. حزب ایاد علاوی سیاستمدار سکولار طرفدار آمریکا، اکثریت اعضای پارلمان را داشت ولی در نهایت به قدرت نرسید چون آمریکا او را به نفع نوری المالکی کنار زد. به گفته? خود علاوی، اگر او نخستوزیر میشد نیازمند حمایت آمریکا بود، اما آمریکا مایل بود عراق را ترک کند، و «عراق را به ایران داد». در نهایت جلال طالبانی و نوری المالکی که هر دو از نزدیکان و کاندیداهای مورد ترجیح سلیمانی بودند، به قدرت رسیدند. رهبر سابق عراق میگوید «ما به آمریکاییها میخندیدیم … سلیمانی کاملاً آنها را ضربهفنی کرد، و آمریکاییها در ظاهر تشکیل دولت جدید را به یکدیگر تبریک میگفتند.»[38]
گفته شدهاست سلیمانی پیامکی را از طریق جلال طالبانی برای دیوید پترائوس ژنرال آمریکایی و رئیس سازمان سیا فرستادهاست با این محتوا که: «پترائوس عزیز، شما باید بدانید که من سیاستهای ایران در قبال عراق، لبنان، غزه و افغانستان را کنترل میکنم. در واقع سفیری که در بغداد است از اعضای نیروی قدس است. شخصی که قرار است جایگزین او شود هم از اعضای نیروی قدس است.»[38]
سلیمانی خود در نشست مقدماتی «کنفرانس جوانان و بیداری اسلامی» گفت: «ایران در جنوب لبنان و عراق نیز حضور دارد. در واقع این مناطق به نوعی تحت تأثیر عملکرد و تفکر جمهوری اسلامی ایران هستند.» اما تعدادی از نمایندگان پارلمان عراق در بیانیهای سخنان سلیمانی را محکوم کرده و وی را دچار توهم خواندند.[45]

قاسم سلیمانی در حال قرآن خواندن در مراسم ختم اکبر هاشمی رفسنجانی.
پس از یورش پیکارجویان افراطی دولت اسلامی عراق و شام (داعش) در ژوئن 2014 (خرداد 1393) به شمال عراق و تصرف برخی از شهرهای این کشور از جمله موصل و تکریت و از هم پاشیدن ارتش عراق و ناتوانی نیروهای مسلح این کشور در نبرد با داعش و پس از جدی شدن خطر تصرف بغداد (پایتخت عراق) توسط این گروه تروریستی، روزنامه ساندی تایمز انگلیس، والاستریت ژورنال و نیویورک تایمز مدعی شدند ایران فرماندهی ارتش از هم فروپاشیده عراق را برعهده گرفته تا با نیروهای گروه تروریستی داعش مقابله کند. قاسم سلیمانی فرمانده سپاه قدس ایران، عملیات دفاع از بغداد پایتخت عراق را در مقابل حملات نیروهای گروه تروریستی داعش، فرماندهی میکرد. یک منبع عراقی مدعی شد: سلیمانی با 67 مشاور ارشد خود به عراق سفر کرد و فرماندهی عملیاتها را برعهده گرفت و بر استقرار نیروهای عراقی و برنامهریزی برای عملیات، نظارت داشتهاست.[46][47][48][49][50]
در کردستان عراق
در تابستان 1393 به دنبال هک شدن ایمیل نماینده اقلیم کردستان عراق در ایران مکاتباتی افشا شد که این مقام باسابقه کرد در تهران را مقابل پرسش رسانهها قرار داد. در این مکاتبات، به یک مقام ایرانی بیش از بقیه اشاره شده بود: قاسم سلیمانی. این نخستین بار بود که یک مقام ارشد حکومت اقلیم کردستان عراق با صراحت و با جزئیات به نقش تعیینکننده فرماندهی میپرداخت که سالها پیش رسانههای عراق به او لقب «ژنرال بیسایه» داده بودند. در بسیاری از این نامهها از شخص سومی با اسم اختصاری «حاجی» یاد میشود؛ فردی که آقای دباغ در برنامه اخیر تلویزیونی خود، او را اینگونه معرفی کرد: «طبیعتاً وقتی اسم سپاه قدس میآید، در رأس آن نام قاسم سلیمانی نیز تداعی میشود؛ او شخصِ اول خاورمیانه است.»[51] امیرعلی حجازی سرپرست واحد هوافضای سپاه پاسداران مهر ماه 1393 طی گفتگویی تأیید کرد که آقای سلیمانی و 70 نفر از سربازان او به جنگجویان کرد عراقی کمک کردند مانع پیشروی داعش شدند.[20]
به گزارش خبرگزاری مهر به نقل از رسانههای اقلیم کردستان عراق، در مردادماه 1393، سلیمانی نسبت به حمله داعش به اربیل هشدار میدهد. به دنبال یورش داعش در 16 مرداد 1395، بارزانی از آمریکا و ترکیه تقاضای کمک میکند. دو روز بعد جنگندههای آمریکایی در اربیل به پرواز در میآیند. این در حالی است که 48 ساعت قبل از پیوستن جنگندههای آمریکایی به عملیات دفاع از اربیل، یگانی از نیروهای ویژه به فرماندهی سلیمانی و بنا به درخواست شخص بارزانی در کنار پیشمرگان کرد در حال نبرد با داعش بودند. به دنبال دفع خطر داعش، مسعود بارزانی شخصاً یک نامه تشکر برای ریاست جمهوری ایران با این مضمون فرستاد که ایران بار دیگر در سختترین شرایط به دفاع از اقلیم کردستان عراق برخواسته است.[52]